Invisible_Girl

یه دانشجوی داروساز خسته که منتظر ه هرچه زودتر فارغ التحصیل شه و بره دنبال ارزوهاش
یه دختر 23ساله نامرئی که میخواد نشون بده کی هست،چی فکر میکنه،چی میخواد.
یه رفیق بامعرفت که همیشه از دوستاش جلوتر بوده.
کسی که توی زمان ومکان اشتباه متولد شد!

بایگانی
آخرین مطالب

دوستی 5ساله

پنجشنبه, ۲۳ مهر ۱۳۹۴، ۱۲:۳۰ ب.ظ

ناراحتم

تمام انگیزه های مثبتی که داشتم از دست دادم

یه وقتهایی فک میکنم که چرا توی دنیام حداقل یه دلخوشی نیست که بهش تکیه کنم

اگرچه همه میگن که رشته خوبی داری درس میخونی،ولی بازم چیزی نیست که هیجان بهم بده،تا فشار خونمم ببره بالا وقلبم به تپش دربیاره

من ناراحتم

اول از همه از اینکه قرار بود اداره ثبت زودترکارهای خونه رو راه بندازه درحالی که الان گفتن 2ماه دیگه

این یعنی این شرایط سخت برام 2ماه دیگه ادامه داره

بیخیال

بیشتر از همه از صمیمی ترین دوستم ناراحتم.کسی که ادعا داشت صمیمی ترین دوست برای هم بودیم ولی از 2ماه پیش رابطمون تغییر کرد.بعد از 5سال برام باورش سخته که دیگه نیست.حداقل کسی که فک میکردم میتونم باهاش حرف بزنم

بعد از عمل بینی اش خیلی تغییر کرد.همش بهم میگفت تو جعبه سیاه منی.تو کسی هستی که من همیشه از بدخبتی هام برات گفتم.درحالی اینطور نبود.ما دوتا دغدغه های مشترک زیادی داشتیم و میخواستم وضعیت خودمون تغییر بدیم.بنظرم کسی که خیلی شاد باشه و احساس خوشبختی کنه،این حس در درونش قرار داره.نه اینکه هروقت میای باهاش بحرفی بهت میگه من خوشبختم.من شاده ام.دیدگاهم نسبت به زندگی تغییر کرده،من الان کلی انگیزه برای زندگیم دارم.خانواده ام کلی ازم حمایت میکنن

نمیفهمم.مگه من ازش انتظار داشتم تااخر عمرش اینطوری باشه؟مگه من وقتی این رشته خوب قبول شدم و حس عالی داشتم.صمیمی ترین دوست دبیرستانم گذاشتم کنار؟حتی خیلی  وقتها از رشته ام بد میگفتم تا حس بدی به اون دست نده که تونستم ارزوی اون دنبال کنم.

بنظرم این حق من  نبود.حق من نبود که اینطوری کنار گذاشته بشم.این نشون میده که خیلی وقتها صمیمی ترین روابط هم میتونن خراب بشن.

روز تولدم خیلی سنگین بهم تبریک گفت.فک کنم وقتشه که دوباره کادوی تولدم پیش خودش نگه داره

این مدل ادمها باید از اطرافیانشون یادگاری داشته باشن تا بفهمن با حرفهاشون و رفتارشون چه بلایی به سر دوستیشون اوردن.الان که فک میکنم که کل زندگیش دنبال انگیزه بود.الان که با دختر عموش مچ شده وبهش انگیزه میده دوستی با من که بعد از فوت مادربزرگم و جریانات دیگه براش صرفی نداره.

دلم خیلی میسوزه برای خودم.الان عملا غیر از خودم،مامانم،هیچ کس دیگه کنارم نیست.

هیچ وقت فک نمیکردم که روزی بخوابم اینطوری یه رابطه  خیلی خوب وصمیمی رو تموم کنم.

البته بازم نمیتونم تمومش کنم.شاید چندماه دیگه از اینستا انفرندش کردم.

اگه قراره کسی بی رحم باشه و راحت همه چیز تموم کنه،اون منم نه اون.

  • spencer hastings

نظرات  (۳)

سخت نگیر فقط:)
پاسخ:
سخته مهشید جون ولی سعی میکنم.:)

و چقد راحت،نارفیق ـآ دل میشکونن این روزا داروساز جان :)

کاملا میفهممت ...

امیدوارم بتونی کنار بیای با شرایط...بذار زمان رفیقت شه ُ مه چیو درستش کنه :)

  • کلنگ همساده پسر
  • من تا حالا با هیچ آشنایی به این حد از دوستی نرسیدم. عجیبه آدم ها چطور این همه زود صمیمی میشن؟

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی